سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا کس که با نیکویى بدو گرفتار گردیده است و بسا مغرور بدانکه گناهش پوشیده است ، و بسا کس که فریب خورد به سخن نیکویى که در باره او بر زبانها رود ، و خدا هیچ کس را نیازمود چون کسى که او را در زندگى مهلتى بود . [ و این گفتار پیش از این گذشت ، لیکن اینجا در آن زیادتى است سودمند . ] [نهج البلاغه]
.:سکوت بی پایان:.
>>سکوت ( دوشنبه 85/8/22 :: ساعت 9:34 عصر)

جغد بارون خورده ای تو کوچه فریاد می زنه


زیر دیوار بلندی یک نفر جون میکنه


کی می دونه تو دل تاریکه شب چی می گذره


پای برده های شب حصیر زنجیره غمه


دلم از تاریکی ها خسته شده


همه ی در ها به روم بسته شده


من اسیرسایه های شب شدم


شب اسیر تور سرده اسمون


پا به پای سایه ها باید برم


همه شب به شهرجنون


دلم از تاریکی ها خسته شده


همه ی در ها به روم بسته شده


چراغ ستاره ی من رو به خاموشی می ره


بین مرگ و زندگی اسیر شدم باز دوباره


تاریکی باپنجه های سدش از راه می رسه


توی خاک سرده قلبم بذر کینه می کاره


دلم از تاریکی ها خسته شده


همه ی در ها به روم بسته شده


مرغ شومی پشت دیوار دلم


خودش واین ورو اون ور می زنه


تورگهای خسته ی سرده تنم


ترس مردن داره پر پر می زنه


دلم از تاریکی ها خسته شده


همه ی در ها به روم بسته شده


دلم از تاریکی ها خسته شده


همه ی در ها به روم بسته شده


دلم از تاریکی ها خسته شده


همه ی در ها به روم بسته شده


  نوشته های دیگران ()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
فهرست ها
 RSS 
خانه
ارتباط با من
درباره من
پارسی بلاگ

بازدید امروز: 4
بازدید دیروز:  1
مجموع بازدیدها:  1652
منوها
» درباره خودم «


.:سکوت بی پایان:.

» آرشیو مطالب «

پاییز 1385

» لوگوی وبلاگ «


» وضعیت من در یاهو «

یــــاهـو